horticultureguilan وبلاگ دانشجویان کارشناسی ارشد علوم باغبانی دانشگاه گیلان
سلام دوستان، چرا یه مدت نبودیم و ننوشتیم و ننوشتن و نخوندن و ندیدن و بی خیال بودن و دردسر داشتن و وقت نداشتن و تنبل بودن و اینترنت نداشتن و قهر بودن و کار داشتم و کارداشتی و کارداشتن و چی بنویسم و چرا بنویسم و لج کردن و اذیت کردن و وروجک بودن و وروجک نبودن و کوتلاس بودن و( بودن یا نبودن مسئله اینست) چطورم و چطوری و مرا در فیس بوک دنبال کنید و مدیر وبلاگ و عقد کردن و ( مرسی بابت تبریکاتون، ایشالا مراسم شادی شما،شیرینیتون محفوظ) شیرینی نخوردیم و فلان وسیله شکست و شکوندش و گرونه و شانس ندارم و سبزی کاری و کشت بافتی(به افتخارش) و... اینا به کنار؛ در مورد تصویر زیر(دانلودش کنید) نظراتتون رو بنویسید و بگید که چه برداشتی ازش دارید. از طرف مدیریت وبلاگ به نظراتی که پس از بررسی و داوری از نظر مفهوم و سبک نوشتن برتر تشخیص داده شوند میگیم آفرین ای ولا دمش گرم عجب احساسی...
چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:مهدی شهریاری, :: 15:41 :: نويسنده : مهدی شهریاری
شعر صدای پای آب سهراب رو هم فکر کنم همه خونده باشن همون شعری که میگه : اهل کاشانم ، روزگارم بدنیست تکه نانی دارم ........ این شعر رو استاد خسرو شکیبایی با صدای دلنشینش دکلمه کرده و من اون رو واسه دانلود تو این پست گذاشتم. برای دنلود به لینک زیر مراجعه فرمایید.
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مهدی شهریاری, :: 11:22 :: نويسنده : مهدی شهریاری
سلام نمیدونم چی بنویسم یا چطور وصف کنم این کلمه رو "مادر". فقط همین رو می تونم بنویسم : این روزها هر چه می نویسم "تو" می شود، تو مادر.... تو این پست یه آهنگ از ناصر عبداللهی به مناسبت روز مادر گذاشتم کیفیت ویدیو پایینه ولی گوش دادنش خالی از لطف نیست. برای دانلود به لینک زیر مراجعه فرمایید. جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:دانیال دهقان, :: 4:20 :: نويسنده :
سلام بر دوستان گرامی، قطعه ی قبلی از اشعارم رو که در وبلاگ قرار دادم به خاطر قولی بود که به "ونیز" داده بودم؛ اما دلیل این غزل نوپا، مادری مهربان است که شنبه روز اوست و دست بوس زیبایی های کلامش، نگاهش، آرمانش و ...، خواهم ماند... لعل سراسیمه امشب چرا برای شما شعر گفته ام؟ خود مانده ام که لعل سراسیمه سُفته ام
امشب برای دغدغه ی شعر و شاعری بی نخجوان کوکبه ی خویش خفته ام
امشب فغان واحه ی تنهایی مرا در لابه لای خانه ی لیلی شنفته ام
امشب غبار بغض گلو رفته ی تو را از ناکجای شیشه ی پیشین نرُفته ام
امشب میان جن و پری می زنم قدم شاید دلیل شوق کسی را نهفته ام
امشب سکوت مُبهم آدینه ی من است کز شوره زار گوشه ی فردا شکفته ام
امشب نگاه ناوک دهقان به سوی کیست؟ واله مشو، که چامه ی ریشش شنفته ام
سروده شده در شب جمعه، 2012/05/11 ، 22 اردیبهشت 1391 پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:دانیال دهقان, :: 17:59 :: نويسنده :
شب تنهایی خوب
گوش کن، دورترین مرغ جهان می خواند؛
سلام! **صرفاً من باب مزاح** عده ای از بچه ها بیست و چهار ساعته در وبلاگ مثل موش و گربه به جون هم افتادن... این هم نمونه اش: ادامه مطلب ... گاهی غیر مترقّبه و ناخودآگاه، سوتی هایی می دهیم که منبع کرکر و خنده ی دیگران می شویم؛ گاهی هم می دانیم و خود را عمداً مضحکه ی دیگران می کنیم (که این گونه اش دیگه عدم حفظ شخصیتی متین است)؛ گاهی در رو دربایستی گیر می کنیم و عملی تمسخرآمیز از ما سر می زند؛ گاهی ... به هر حال، سوتی ها هر دلیلی که داشته باشد، خنده دارند... خودتان تماشا کنید(؟!)... ادامه مطلب ... سلام "و نیز" ! راستی بهت قول داده بودم که آگه سری به وبلاگ زدم، یه تعدادی از اشعار خودم را در اون قرار بدم... چشم؛ این هم تقدیم به تک تک همکلاسی های مهربون خودم... ادامه مطلب ... تنها بودم؛ گاسنم با "هیچکس"؛ آر ی، با هم در بسامد ناهنجار زاویه های دیروز گام برمی داشتیم، راستی! گپ و گفتگویی هم از نقاشی آویخته شده بر دیوار اتاق نشیمن مادر بزرگ میان آمد، دیباچه ی کوهی سترگ که از هزاره های آزگار دور تولدش داستان ها داشت؛ آنگاه می اندیشیدم... به تو... فقط به تو... ادامه مطلب ... صفحه قبل 1 صفحه بعد |
||
![]() |